من شما را نمي شناسم ، اما ما مردم عادي از زندگي مردم و خانواده هاي آنها مي ترسيم. من شما را نمي شناسم اما اين شب ها سخت مي خوابيم. اما به خدا اگر اين شب ها آرام مي خوابيد ، حداقل وجدان پاك خود را به ما نشان ندهيد. روز بعد از مراسم …
نوشدارو بعد از مرگ مهشاد!/حداقل وجدان آسودهتان را به رخ ما نكشيد https://online-mag.ir/2021/06/نوشدارو-بعد-از-مرگ-مهشاد-حداقل-وجدان-آس/ مجله آنلاين Mon, 28 Jun 2021 21:41:27 0000 مجله جامعه https://online-mag.ir/2021/06/نوشدارو-بعد-از-مرگ-مهشاد-حداقل-وجدان-آس/ من شما را نمي شناسم ، اما ما مردم عادي از زندگي مردم و خانواده هاي آنها مي ترسيم. من شما را نمي شناسم اما اين شب ها سخت مي خوابيم. اما به خدا اگر اين شب ها آرام مي خوابيد ، حداقل وجدان پاك خود را به ما نشان ندهيد. روز بعد از مراسم …
من شما را نمي شناسم ، اما ما مردم عادي از زندگي مردم و خانواده هاي آنها مي ترسيم. من شما را نمي شناسم اما اين شب ها سخت مي خوابيم. اما به خدا اگر اين شب ها آرام مي خوابيد ، حداقل وجدان پاك خود را به ما نشان ندهيد.
روز بعد از مراسم نامزدي ، چند روزي از عكس ماهاهاد عزيز كه همسرش از لبخند گرفته است ، باقي مانده است. حالا وقتي به تصاوير مارشاد نگاه مي كنيد ، فقط اميد و اشتياق به زندگي را مي بينيد. اكنون همين تصوير در دستان درمانده پدر و قبرش است ، و نااميدانه لبخند مي زند بدون اينكه اعتقاد داشته باشد كه او مي رود.
اما ما نمي توانيم كاري انجام دهيم. همان لحظه اي كه در ميان بي لياقتي خود نه راحتي داريم و نه توانايي تفكر. هر چقدر گريه كنيد و فرياد بزنيد كه مارشاد برنمي گردد ، شايد بتوانيد حداقل هزاران س thatالي را كه به ذهنتان خطور مي كند بپرسيد! اما هنوز بي فايده است. وقتي برخي از مقامات سهل انگار تلفات زندگي ما را فقط به عنوان سرنوشت و سرنوشت مردم عادي در نظر مي گيرند. اما آيا واقعاً سرنوشت و سرنوشت فقط براي ما است؟ چرا يقه ات را نمي گيري؟
خوب ، مارشاد ، نگران نباش با شناخت غيرمسئولانه و سهل انگاري اين افراد ، حداقل براي چند روز استراحت مي كنيد كه بايد در عروسي شركت مي كرديد. او پس از مدتي ايستادن ، به جاي شكوفايي ميز و مزار ، بر بي كفايتي مسئولان تأكيد مي كند و دلايلي از پشيماني را كه براي هميشه در قلب آنها باقي خواهد ماند ، مي خواهد.
با نگاهي به اين روزها ، به نظر مي رسد كه غم و اندوه در حال افزايش است. حتي دسته گلي كه براي مارشاد عزيزمان به مجله آنلاين فرستاده شده است نه تنها يك درمان است بلكه زخم ها را نمك پاشيده است. نام هاي م institutionsسسات مختلف ، از محيط گرفته تا هر سازمان ديگري ، روي تاج گل ظاهر مي شود. تا دو روز پيش مسئولانشان حتي تلفن را جواب نمي دادند. طبيعي است ، اما ارسال گل بسيار آسان تر از پاسخ دادن است.
عكس مهشاد كريمي در دست پدرش در سومين روز درگذشت روزنامه نگار
البته اين فقط حرفه ما به عنوان خبرنگار جديد نيست. به قول معروف بسياري از روزنامه نگاران باسابقه كه سالها غذا خورده اند نيز از بي كفايتي و بي احتياطي مسئولان شكايت دارند. رضا غويكر ، روزنامه نگار پيشكسوت و دبير انجمن روزنامه نگاران كهنه كار وي در اين زمينه به مجله آنلاين مي گويد: امروزه ارسال گل در اين شرايط درماني نيست ، بلكه نمك زخم است كه در واقع داروي پس از مرگ براي Solab است.
وي ادامه مي دهد: به طور كلي جايگاه روزنامه نگاران در كشور ما مشخص و غير قابل توضيح است. مقامات به خبرنگاران از نگاه آزار و اذيت و كساني كه مي خواهند آزار و اذيت كنند ، نگاه مي كنند. اگر اين مورد براي روزنامه نگاري نيست. در سراسر جهان ، خبرنگاران رابط بين مردم و مسئولان هستند.
يك روزنامه نگار پيشكسوت گفت: “متأسفانه ، درد بسياري در اين زمينه وجود دارد. متاسفانه يكي از بزرگترين مشكلات اين است كه برخي مديران و سردبيران به خبرنگاران احترام نمي گذارند.” اگر سردبير به گزارشگر خود امتياز ندهد ، مطمئناً هيچ كس نمي تواند از ديگران انتظار داشته باشد كه آن را ارزيابي كنند.
قوي فكر ادامه مي دهد: حدود يك سال پيش ، بسياري از روزنامه نگاران محيط زيست از روزنامه نگاران باسابقه خواستند تا براي حل مشكلات خود با سخنگوي سابق يك سازمان محيط زيست واسطه شوند. ملاقات و گفتگو با بسياري از اين روزنامه نگاران جوان محيط زيست در اين كنفرانس ناراحت كننده است ، اما اكنون اين دو كودك به دليل ناآگاهي و ناآگاهي مسئولان ناپديد شده اند.
وي خاطرنشان كرد: گاهي اوقات مردم و مسئولان فراموش مي كنند كه خبرنگاران براي آنها كار نمي كنند. وقتي روزنامه نگاري از خود مي پرسد ، بارها تماس مي گيرد و اگر از پنجره وارد نمي شود ، به اين دليل است كه مي خواهد درد مردم را به مسئولان شما بگويد. اما شما هميشه آنها را گم مي كنيد! و حالا كه دو نفر از آنها رفته اند ، غمگين هستند و گل مي فرستند. اگرچه اين چيزها واقعاً روي زخم ها نمك مي پاشند. اين گلها بايد روزي خود را نشان مي دادند كه حمام خوبي براي آنها انجام دهند ، در غير اين صورت ارسال آنها باعث افتخار نيست.
از سوي ديگر بهروز بهزادي ، روزنامه نگار پيشكسوت و رئيس شوراي سياستگذاري روزنامه اعتماد او مي گويد: “به طور كلي ، ظاهر هيچ كاري به نفع هيچ كسي نيست.” سالهاست كه با رسانه ها و روزنامه نگاران برخوردي مي شود كه در طي چند روز قابل تغيير يا فراموش نيست. عليرغم بسياري از كشورهاي جهان با حقوق بالا و موقعيت اجتماعي بالا ، رسانه ها در زمينه اخبار ، جايي كه حقوق پايين و گاهي كمتر از حقوق كارگران است ، فعاليت مي كنند.
او به من يادآوري مي كند كه: روزنامه نگاران در حال حاضر به درستي بيمه نشده اند ، حقوق خوبي ندارند ، تحت فشارهاي مختلفي قرار دارند يا در شرايطي هستند كه از اين طريق بيمار مي شوند يا مي ميرند. “
بهزادي اشاره مي كند كه: در اين سالها آنها چنين فاجعه اي را براي رسانه ها به وجود آوردند و رسانه هاي داخلي اقتدار خود را از دست دادند. اساساً مردم ديگر به رسانه ها و رسانه هاي محلي اعتماد ندارند. اين طور نيست كه آنها به رسانه يا خود فعالان رسانه اعتماد ندارند ، اما آنها به خوبي مي دانند كه دولت اجازه فعاليت هاي رسانه اي يا نوشتن را نمي دهد. در نتيجه ، منابع رسانه اي از داخلي به خارج از كشور تغيير مي كنند. اما اگر اين شرايط اصلاح نشود ، بيشترين ضرر را خود مسئولان مي گيرند. يك روز همه چيز خراب مي شود و آن روز آقايان متوجه مي شوند كه در مطبوعات چه كردند.
انتهاي پيام